تراژدی پناهندگی

تراژدی پناهندگی

علیه مجازات اعدام

برخی مورخان قرن گذشته؛ یعنی قرن بیست رابه‌عنوان قرن پناهندگی و آوارگی نام گذاشته بودند. اما به نظرمی‌رسد قرن بیست و یکم از این نظر دارد رکورد می‌شکند. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) هفته گذشته اعلام کرد که شمار پناهندگان در دنیا به رقم بی‌سابقه ۱۱۰ میلیون نفر رسیده است.
روز چهارشنبه ۱۴ ژوئن برابر ۲۴ خرداد یعنی یک هفته پیش یک قایق حامل شمار زیادی از پناهندگان در سواحل یونان غرق شد و یکی از مهلک‌ترینتراژدی‌های پناهندگی در این قرن را رقم زد. این قایق نزدیک به ۸۰۰ سرنشین داشت. از این تعداد تنها حدود ۱۰۰ نفر نجات یافتند. شمار زیادی کودک در میان سرنشینان این قایق بودند. گارد ساحلی یونان از ساعت‌ها قبل از غرق‌شدن، این قایق را زیر نظر داشته و علی‌رغم اینکه شاهد غرق‌شدن این قایق شکننده بوده است که بسیار بیش از ظرفیت سرنشین داشته، تلاشی جدی برای کمک به آنها نکرده است. اما آنها می‌گویند این خود سرنشینان قایق بوده‌اند که پیشنهاد غذا و کمک را رد کرده‌اند و گفته‌اندنمی‌خواهند به یونان بروند و می‌خواهند خود را به ایتالیا برسانند. قطعاً چنین مکالمه‌ای اگر هم صورت‌گرفته باشد مربوط به قبل از شرایط غرق‌شدن است نه زمانی که قایق در حال غرق‌شدن بوده است. به‌هرحالاین یکی از فاجعه‌بارترین رویدادهای پناهندگی در دریای مدیترانه در سال جاری است. این قایق از سواحل لیبی حرکت کرده بود و سرنشینان آن عمدتاًمردمیازکشورهای پاکستان و افغانستان بوده‌اند.
غرق‌شدن این صدها نفر در دریای مدیترانه متأسفانه اولین تراژدی پناهندگی نیست. آمار فجایع و تلفات پناهندگی بسیار تکان‌دهنده است. سال گذشته بنا به آمار رسمی نزدیک به ۳۰۰۰ نفر در مدیترانه غرق شدند. اما بنا به آمار سازمان‌های حقوق بشری رقم واقعی بسیار بیش از اینهاست. منابع رسمی می‌گویند از سال ۲۰۱۴ تا کنون شمار پناهندگانی که در دریاها غرق شده‌اند به رقم تکان‌دهندهبیش از ۲۵۰۰۰ نفر بالغ می‌شود.یعنی شمار باورنکردنی ۲۵۰۰۰ نفر زن و مرد و کودکی که با هزار آرزو و امید از محل زندگی خود دست کشیده و برای فرار از دیکتاتورها و فقر و تبعیضات و ناامنی، راهی کشورهای به‌اصطلاحامن‌تر و مناسب‌تری شده بودند، طعمه ماهیان دریاها شدند. مسئول این کشتار کیست؟ چه کسی جوابگوی این تراژدی انسانی است؟ به این سؤالات باید فکر کردتا بتوان مانع از این شد که انسان‌های دیگری قربانی شوند.

صد و ده میلیون پناهنده؟

رقم ۱۱۰ میلیون پناهنده که کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل اعلام کرد، یک رکورد است. اما رقم واقعی از این هم بیشتر است.چرا که شمار بیشتری از پناهندگان به دلیل اینکه هنوز در سرگردانی به سرمی‌برند و در کشوری به‌عنوان پناهنده ثبت نشده‌اند در آمار سازمان ملل منظور نمی‌شوند. جنگدر اوکراین و سودانبه‌عنوان یکی از دلایل افزایش سریع شمار پناهندگان اعلام شده است. اما اولاً جنگ تنها در اوکراین و سودان جریان ندارد؛ بلکه در مناطق بسیاری از جهان درگیری‌های نظامی و جنگ‌های منظم و غیرمنظم جریان دارد و مردم هر روز قربانی می‌شوند و ناچار می‌گردند خانه و کاشانه خود را ترک کنند و راهی کشورهای دیگر شوند و ثانیاًعامل فرار میلیون‌ها نفر از کشورهای محل زندگی‌شان تنها جنگ نیست. بلکه وجود تروریسم و دیکتاتوری‌های سرکوبگر و بحران‌زده‌ای مثل جمهوری اسلامی و بشار اسد و طالبان و امثالهم از عوامل مهم فرار مردم از کشورهایشان است.بنا به گزارش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل،در سال گذشته حداقل ۲۹۸۴۵ نفر از ایران به کشورهای دیگر فرار کردند. رقم واقعی در این مورد نیز بسیار بیش از اینهاست.
از عوامل دیگر افزایش پناهندگی باید به فساد و اختلاس در دستگاه حاکم و اقتصادهای بحران‌زده و ورشکسته‌ای مثل اقتصاد ایران و عراق و پاکستان و کشورهای آفریقائی و آمریکائی، و بیکاری و فقر کشنده اشاره کرد که تأمین معاش را برای بسیاری از مردم به مشقتی تبدیل می‌کند. بسیاری از جوانان در آرزوی پیداکردن کار و رفاه و زندگی امن‌تر و بهتر مسیر پناهندگی را که می‌دانند بسیار خطرناک است در پیش می‌گیرند.
تبعیضات و سنت‌هایعقب‌مانده و مذهبی و ارتجاعی ضد زن و ستمگری علیه زنان نیز یک عامل مهم فرار زنان و دختران از ایران و دیگر کشورها و پا گذاشتن در مسیر خطرناک پناهندگی است. فشار سیاسی و اجتماعی به ال جی بی تی کیوها در اکثر کشورهای اسلامی و مذهبی نیز یک عامل فرار این طیف از جامعه به کشورهای دیگر در جستجوی زندگی‌ای امن است. همه اینها باعث می‌شود که هر روز ده‌ها هزار نفر از کشورهای مختلف مسیر خطرناک پناهنده شدن به کشورهای دیگر را در پیش بگیرند و از این تعداد میزان بسیار بالایی هیچگاه به مقصد نمی‌رسند.
پناهندگی یعنیآوارگی
اما تراژدی پناهندگی فقط غرق‌شدن در دریاها نیست.داستان‌های تلخی از زندگی پناهندگان افشا می‌شودشمار زیادی از باندهای مافیائی قاچاق انسان در این زمینه بسیار فعال‌اند و زنان و دختران و کودکان را می‌ربایند و از قبل فروش یا قربانی‌کردن آنها پول انبار می‌کنند. از بیان مشخص‌تر جنایاتی که در قبال پناهندگان صورت می‌گیرد اینجا به دلیل اثرات منفی و مخرب آن خودداری می‌کنم. سال گذشتهحتی گزارشات تکان‌دهنده‌ای از ناچار کردن پناهندگان به بردگی واقعی در شرایطی بسیار غیرقابل‌تحملتوسط دستجات مافیائی در مناطقی از لیبی و دیگر مناطق آفریقائی منتشر شد.
اما متأسفانه تراژدی زندگی پناهنده با رسیدن به نقطه به‌اصطلاح امن یا کشورهای امن هم تمام نمی‌شود. آنها که این «خوشبختی» را دارند که از دریاها و کوسه‌ها نجات یابند و پایشان به کشورهای اروپایی می‌رسد، تازه به‌عنوانپایین‌ترین لایه اجتماعی مورد بهره‌کشی و تبعیضات و فشارهای خردکننده در تمام سطوح قرار می‌گیرند. این پناهندگان در کشورهای اروپایی نیز سال‌ها در کمپ‌های پناهندگی مجبور به زندگی ای زیر استانداردهای انسانی می‌شوند و شمار زیادی از آنها به‌ناچار به کار سیاه رانده می‌شوند و به‌شدت مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. اکثر آنها در حالت به‌اصطلاح عادی زندگی خود نیز در پایین‌ترینرده‌های اجتماعی تبعیضات اجتماعی و اقتصادی زیادی را تجربه می‌کنند.میزان بیماری‌های روانی و خودکشی در میان پناهندگان بسیار بالاست.
سیاستمداران سرمایه و سخنگویان و مبلغین آنها مدام تلاش می‌کنند تمام مشکلات اجتماعی از بیکاری تا گرانی و جرم و جنایت را به گردن پناهندگان بیندازند. یک هدف و آماججریانات دست راستی و نژادپرست پناهندگان هستند و مدام مورد حملات تبلیغاتی و حتی فیزیکی و جنائیفاشیست‌ها و راسیست‌هاقرار می‌گیرند. در هر بحران اقتصادی که پیش می‌آید این پناهندگان هستند که توسط سیاست‌گذارانمقصر شناخته می‌شوند و از حقوق و امکانات رفاهی آنها زده می‌شود. تبعیضات قانونی و غیرقانونی زیادی علیه این پناهندگان اعمال می‌شود و آنها از نظر موقعیت اجتماعی در شرایطی نیستند که بتوانند دست به مبارزه و اعتراض و دفاع از حقوق انسانی خود بزنند.
علت چیست؟
پاسخ به این سؤال هم روشن است و هم نیاز به بحث و توضیح مفصلی دارد. چرا این‌همهآوارگی و پناهندگی؟ چرا این‌همه معضل و فاجعه؟ ریشه و علت چیست؟
همان گونه که اشاره کردیم وجود دیکتاتوری‌ها، سنت‌هایعقب‌مانده و مذهبی، تروریسم، اختلاس و فساد، بیکاری و فقر و بی‌تامینی و جنگ و کشاکش‌های نظامی عامل اصلی همه این پناهندگی‌ها و آوارگی‌هاست. در اکثر موارد همه این موارد در یک جا جمع‌اند. یعنی دیکتاتوری و جنگ و تروریسم و فساد سیاسی و سنت‌هایعقب‌مانده و پیش‌داوری‌ها و دگم‌ها و قوانین مذهبی با هم باعث این فاجعه می‌شوند و میلیون‌ها انسان را به آوارگی و فرار وادار می‌کند. در رأس این جرثومه جنایت و فساد، همه‌جا باندها و دستجات سرمایه‌دار قرار دارند که زندگی انسانی یک‌ذره برایشان ارزش ندارد. تنها و تنها مشغله‌شانثروت‌اندوزی است و برای این ثروت‌اندوزی حاضرند بشریت را نابود کنند.نمونه زنده این وضعیت کشور ایران است که مافیای جنایت‌کار اسلامی در رأس آن قرار دارد و جنایت و اختلاس و ورشکستگی اقتصادی و ناهنجاری‌های اجتماعی را به اوج خود رسانده است.
سؤالاین است که چرا در بعضی کشورها این درجه از جنایت و فساد غالب نیست؟ و جواب به طور خلاصه این است که این انقلابات و اعتراضات و خیزش‌های مردمی در دوره‌های تاریخی قبل است که باعث شده است یکه‌تازیمفت‌خورانسرمایه‌دار مهار زده شود و نتوانند به‌سادگی و علناًانسان‌ها را قربانی مطامع و حرص و ولع خود کنند. وجود تشکل‌ها و نهادهای مردمی و مستقل و قوانینی که طی تاریخ مردم به این سیستم‌ها تحمیل کرده‌اند به درجه زیادی مانع قربانی‌کردن مردم شده است. اما «به درجه زیادی» نه تماماً! در همین کشورها نیز تبعیضات اجتماعی و تروریسم و آدم‌ربایی و قربانی شدن اقشار فرودست وسیعاًجریان دارد. فقط مسئلهاین است که وجوددولت‌های منفور و فاسد وعمیقاًبحران‌زدهوخودکامه‌ای مثل جمهوری اسلامی و طالبان، به‌عنوانلولوخورخوره‌ای برای به سکوت کشاندن مردم در غرب مورداستفاده قرار می‌گیرد. یعنی خامنه‌ای و ملاهای عقب‌ماندهطالبان را به مردم آمریکا و اروپا نشان می‌دهند و به اشکال مختلفی تبلیغ می‌کنند که ترامپو بوریس جانسون و برلوسکونی هم خواب می‌بینندو می‌دیدند که این چنین دیکتاتوری‌هاییرا برپا کند؛ اما سیستم«بسیار انسانی» آمریکائی و اروپایی مانع آن‌ها شده است. اما همان‌گونه که اشاره شد این تفاوت با فشار اعتراضات و انقلابات مردمی ایجاد شده است و ثانیاً در خود این کشورها نیز فساد و فقر و بی‌خانمانی همچنان بیداد می‌کند که اگر دست از مقایسه برداریم و به جایگاهی که سزاوار انسان‌هاست فکر کنیم آنها را دقیق‌تر خواهیم دید. به‌هرحال این بحث مفصل‌ترو جداگانه‌ایمی‌طلبد.
بحثمان بر سر پناهندگی بود. انسان‌ها حق دارند از دیکتاتوری‌هایجنایت‌کار و از فقر و تبعیضات فرار کنند و در هر کجا که بخواهند با حقوق برابر با سایر مردم زندگی کنند. این حق طبیعی و بدیهی بشری را باید با مبارزه به دولت‌ها تحمیل کرد. تا مردم ناچار نشوند مسیر خطرناک و پر هزینه متوسل‌شدن به قاچاقچیان انسان وسوارشدن برقایق‌هایخارج از استاندارد و طعمه کوسه‌ها شدن را در پیش گیرند.
درهرحال قربانی شدن هزاران انسان با هزاران آرزو و امید، بسیار تأسف‌انگیز و تکان‌دهنده است. به آنها فکر کنیم و تلاش کنیم و امیدوار باشیم که با انقلابات و مبارزاتمان بتوانیم این وضعیت فاجعه‌بار را متوقف کنیم.