Author: کاظم نیکخواه

کمونیسم و طبقه کارگر

نام کارگر همه جا با کمونیسم پیوند یافته است. کمونیستها خودرا با کارگر و طبقه کارگر معرفی و تداعی میکنند و کمونیسم را بعنوان جریانی متعلق به طبقه کارگر معرفی میکنند. کارگران نیز هرجا علیه سیستم و شرایط موجود بپاخاسته اند خود را با چپ و کمونیسم پیوند داده اند. سرمایه داران و کارفرمایان و حکومتهای سرمایه نیز هرجا که میخواهند کارگران را سرکوب کنند آنها را به کمونیستها میچسبانند و تلاش کمونیستها برای سازماندهی و آگاهگری در میان کارگران را توطئه ای برای نابود کردن کل جامعه قلمداد میکنند. سوال اساسی اینست که رابطه طبقه کارگر با کمونیسم چیست؟ آیا بدون طبقه کارگر کمونیسم معنا دارد؟ و آیا بدون کمونیسم طبقه کارگر میتواند به اهداف طبقاتی خود برسد؟ قبل از هر بحثی این را تاکید کنم که وقتی از کمونیسم سخن میگوییم بحث ما اینجا در مورد کمونیسم کارگری یعنی همان کمونیسم مارکس است. و به دیگر رگه هایی که خود را کمونیسم میخوانند اینجا کاری نداریم. کمونیسم جنبش و تفکری جدا از طبقه کارگر نیست. کمونیستها یک فرقه جدا از کارگران نیستند که قرار است کارگران را به خود جلب کنند و به کمک کارگران قدرت را بگیرند. به عبارت دیگر کمونیسم بدون طبقه کارگر معنا ندارد. کمونیسم یعنی اعتراض و حرف دل کارگر آگاه. یعنی کارگری که به منافع طبقاتی خویش آگاه است. از نظر تاریخی نیز کمونیسم از دل طبقه کارگر برخاسته است و چیزی جز سیاست و هدف و اعتراض طبقه کارگر به کل سیستم ستم و استثمار سرمایه داری را بیان نمیکند. کارگری که به منافع طبقاتی خود آگاه باشد مستقل از اینکه خود را اینگونه بنامد یانه، کمونیست است. یعنی ضد حاکمیت طبقاتی است. ضد سرمایه داری است. ضد استثمار انسانها توسط انسانهای دیگر است. و برابری طلب و انسان دوست است. ضد سرمایه داری اولین نکته اینست که کارگر به حکم زندگی…

Continue Reading


Continue Reading کمونیسم و طبقه کارگر

رضا پهلوی: حرفهای نخ نما در لفافه نوین!

در مملکتی که چهل سال است از یکه تازی و توحش خونین آخوند و اسلام و مذهب و مافیای سرمایه داری و زندان و خفه کردن صدای مخالف دارد له میشود و بطور واقعی کارد به استخوان مردم رسیده است، این جناب زبان باز کرده است تا از آینده بعد از جمهوری اسلامی سخن بگوید اما یک کلمه علیه اسلام و آخوند در این پانزده بیست دقیقه حرف نمیزند. یک کلمه علیه مجازات ضد انسانی اعدام که هرروز دارد جان شماری از مردم را میگیرد حرفی نمیزند.


Continue Reading رضا پهلوی: حرفهای نخ نما در لفافه نوین!

جمهوری اسلامی، “امنیت قضائی” و انقلاب اجتماعی

در روزهای اخیر قاضی جنایتکار و مشهور و منفور حکومت اسلامی، قاضی مقیسه توسط رئیسی از کار برکنار شد و از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به دیوان عالی منتقل گردید که گفته میشود یک نوع بازنشستگی است. بنا به گزارشها قاضی صلواتی یکی دیگر از این قضات منفور و جنایتکار که مورد نفرت شدید همه مردم جامعه است نیز حاشیه ای شده و همچنین قاضی زرگر که احکام تجدید نظر دادگاه های انقلاب اسلامی را صادر میکرده به رئیس دادگاه های انقلاب تهران منصوب شده است که آنهم بنا به برخی ارزیابی ها یک شغل عمدتا تشریفاتی است. این اقدامات در ادامه تلاش های رئیسی رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی تحت عنوان تامین “امنیت قضائی” برای شهروندان صورت میگیرد. رئیسی قبل از این تغییرات یک سند تحت عنوان “سند امنیت قضائی” منتشر کرد که در آن نیز ادعاهای زیادی شده بود. از جمله علنی بودن محاکمات، ممنوعیت شکنجه و امثال اینها. در آن سند هدف از انتشار سند را اینگونه توضیح میدهد “هدف از امنیت قضائی رسیدن به عدالت قضائی است که اثر آن ایجاد اعتماد شهروندان به قانون و نظام قضائی است. که در آن اشخاص از آسودگی خاطر و احساس امنیت در تضمین و احقاق حقوق و آزادی های خود برخوردار شوند”. او در بخشنامه ای به این مناسبت میگوید “امنیت قضایی حالتی است که در آن، حیثیت جان، مال و کلیه‌ی امور مادی و معنوی اشخاص در حمایت قانون و مصون از تعرض باشد و تأمین چنین امنیت عادلانه‌ا‌‌ی برای همه بر عهده‌ی قوه قضائیه قرار گرفته است…ایجاد امنیت قضایی، عموم جامعه را به تأمین حقوق شهروندی مطمئن خواهد ساخت و آرامش خاطر شهروندان را از عدم تضییع حقوق بنیادین آنان فراهم می‌آورد” جلب اطمینان جامعه از تامین حقوق شهروندی!آرامش خاطر شهروندان از عدم تضییع حقوق بنیادین! اینها جوهر تلاشهای رئیسی و جمهوری اسلامی در این…

Continue Reading


Continue Reading جمهوری اسلامی، “امنیت قضائی” و انقلاب اجتماعی

اساس کمونیسم و سوسیالیسم انسان است

2020-05-23 یک دستاورد و گام تاریخی و اساسی حزب کمونیست کارگری بازگرداندن انسان به کمونیسم و سوسیالیسم است. محور کمونیسم مارکس از ابتدا تا انتها انسان است. اما به مرور زمان و زیر فشار گرایشات مختلف بویژه گرایش ناسیونالیسم و ضد امپریالیسم ارتجاعی، انسان و انسانیت در کمونیسم موجود کمرنگ میشود و بتدریج رنگ میبازد. منصور حکمت جمله تاریخی ای را زمانی در سخنانش بیان کرد و گفت “اساس سوسیالیسم انسان است. سوسیالیسم بازگرداندن منزلت و اختیار به انسان است”. این جمله کوتاه مشخصه اصلی کمونیسم کارگری و کمونیسم مارکس را بخوبی بیان میکند. در تفکر چپ غیر کارگری انسان کلا غایب است تا حدی که وقتی حزب کمونیست کارگری از جامعه انسانی و انقلاب انسانی و حکومت انسانی سخن میگوید، بسیاری جریانات و افرادی که خود را مارکسیست و کمونیست میخوانند، با خشم ادعا میکنند که زیر پای کمونیسم دارد با این بحثها خالی میشود. این نکته جالبی است که امروز انسان به خط فاصل کمونیسم کارگری با جریانات چپ غیر اجتماعی و غیر کارگری تبدیل شده است. و این از نظر من مثبت و مهم است. این فقط یک تمایز فکری نیست. یک تمایز سیاسی و طبقاتی و جنبشی است. امروز در ایران یک جریان و فقط یک جریان کمونیستی بدون هیچ تردیدی از محور بودن انسان و منافع انسانها دفاع میکند و کل چپ غیر کارگری آشکارا با این تعبیر و جهت گیری مخالف است. کمونیسم کارگری از نظر ما یعنی کمونیسم انسانی. یعنی دفاع از انسان و جامعه انسانی. یعنی تلاش برای بازگرداندن اختیار، آزادی و منزلت و رفاه به انسان. به تک تک انسانها. ما بدون هیچ تردیدی این را خط و سیاست خود میدانیم و در این جهت تلاش میکنیم و این را نوآوری نمیدانیم. بلکه از نظر ما کمونیسم از اساس چیز دیگری جز این نبوده و نیست. مارکس از جوانی و از…

Continue Reading


Continue Reading اساس کمونیسم و سوسیالیسم انسان است

شکست ترامپ یعنی شکست فاشیسم ضد انسانی

شکست ترامپ یعنی شکست فاشیسم ضد بشری! ترامپ نتوانست به دوره دوم راه یابد و شکست خورد. میلیونها نفر در دنیا از این شکست خوشحال شدند. نه به خاطر اینکه به بایدن و حزب دموکراتش امید دارند. بلکه به دلیل اینکه ترامپ این سمبل وقیح ضد زن، ضد منطق، ضد بشر، ضد پناهنده، ضد سیاه پوست، ضد محیط زیست، ضد کودک و کلا فاشیست از قدرت کنار زده شد. این یک گام است. یک پیشروی کوچک است. بهتر از هیچ است. اما همه میدانیم که کار این جنبش کثیف فاشیستی تمام نیست و با انتخابات تمام نخواهد شد. این موجودات محصولات خود سرمایه داری هستند که اساسش روی ستم و استثمار قرار دارد و یک مشت مفتخور کثیف کله پوک نظیر همین ترامپ بر آن حکم میرانند. شکست قطعی فاشیسم و ترامپیسم ضد انسانی کار مردمی است که میخواهند این جنبش کثیف ضد انسانی را در همه عرصه های اجتماعی کنار بزنند. هنوز هزاران سرمایه دار میلیاردر فاشیست و ضد انسانی نظیر ترامپ در آمریکا و در گوشه و کنار جهان یکه تازی میکنند و خواهند کرد. بدترینش نوع فاشیسم اسلامی است که سرش در ایران است و ما مردم مشغول جنگ و جدال با آن هستیم. کار اصلی شاید در ایران تمام شود. با به زیر کشیدن حکومت اسلامی سرمایه داران دنیا یک گام اساسی به سمت انسانیت و برابری و آزادی بر خواهد داشت و امثال ترامپ و برلوسکونی و بوریس جانسونها نمیتوانند و نخواهند توانست به عنوان قهرمانان ضد تروریسم اسلامی، به اریکه قدرت برسند و به بشریت دهن کجی کنند. جریانات راست و سلطنت طلب و قومی و مذهبی در ایران که تمام امیدشان ترامپ و ترامپیسم بود اکنون همه عزا گرفته اند. این تجربه را هم باید در کارنامه آنها نوشت که اینجا هم از یک شخصیت مرتجع ضد انسانی طرفداری کردند. ما مردم برای…

Continue Reading


Continue Reading شکست ترامپ یعنی شکست فاشیسم ضد انسانی

ویروس کرونا و ویروس جمهوری اسلامی

در ایران حکومت اسلامی از همان ابتدا بر گسترش تولید و ادامه کار و تجمعات حتی تجمعات مذهبی تاکید کرد و همانگونه که بارها گفته ایم علت گسترش کرونا در ایران از همان ابتدا خود حکومت اسلامی بود


Continue Reading ویروس کرونا و ویروس جمهوری اسلامی

گلوبالیزاسیون و طبقه کارگر

قسمت اول در پیش چشم ما در اول قرن بیست و یکم (و در واقع از اواخر قرن بیست) تحول بسیار مهمی در جریان است و آن کم رنگ شدن هرروزه و تدریجی مرزهای ملی استּ ملت-دولتها با زمان ما ناخوانایی خودرا هر روز بیشتر نشان میدهندּ موانع ملی یک مانع آشکار بر سر راه پیشروی بشریت استּ مانعی که تکنیک و ارتباطات امروز عملا از بسیاری جنبه ها دارد آنرا دور میزندּ رشد تکنیک و نیاز حرکت سرمایه دارد مرزهای ملی را که در خلال دو قرن پیش تا اوایل قرن گذشته بدور مردم کشید و آنها را به “ملتها” تقسیم کرد بتدریج کنار میزندּ اما آنچه “گلوبالیزاسیون” خوانده میشود این حرکت را توضیح نمیدهد بلکه تلاشی است برای کند کردن و تغییر مسیر دادن این حرکت به نفع سرمایه داران و به زیان کارگران و توده های مردمּּ “گلوبالیزاسیون” را دولتها و صاحبان سرمایه طراحی کرده اندּ نهادهای اصلیش بانک جهانی و صندوق بین المللی پول (IMF )و سازمان تجارت جهانی ( WTO) و سازمان بین المللی کار (ILO ) هستندּ اساس سیاست “گلوبالیزاسیون” اینست که در عصر جهانی شدن٬ در عصر اینترنت٬ در عصر ارتباطات عظیم جهانی٬ راه حرکت سرمایه و سود آوری کورپوراسیونهای عظیم اقتصادی را باز کند و در عین حال از بهم پیوستن کارگران به عنوان طبقه ای جهانی پیش گیری نمایدּ سرمایه ها دارند آزادانه به هرجا که بخواهند حرکت میکنندּ هرجا کارگر ارزان هست سرمایه از این و آن گوشه جهان بدانجا سرازیر میشودּ اما کارگر وقتی میخواهد به جایی برود که نیروی کارش گرانتر خریده میشود دم مرز نگهش میدارندּ پاسپورتش را کنترل میکنندּ دلیل کوچش را می پرسندּ “دلیل اقتصادی” یعنی همان که تمام فلسفه عبور آزادانه سرمایه از مرزها را توضیح میدهد در مورد کارگر مطلقا قابل قبول نیستּ کارگر باید به “کشور خودش” برگرددּ با دستمزد نازل بسازدּ گلوبالیزاسیون یعنی…

Continue Reading


Continue Reading گلوبالیزاسیون و طبقه کارگر

گلوبالیزاسیون و طبقه کارگر

قسمت دوم گلوبالیزاسیون و گرایش سرمایه به گشودن بازارهای جهانی پدیده ای تازه نیست. در واقع این یک خصلت ذاتی سرمایه از آغاز شکل گیری آن بوده است. برای اول بار مارکس و انگلس در سال ١٨۴٧ در مانیفست کمونیست براین خصلت سرمایه تاکید کردند:  “نیاز به یک بازار دائم التوسعه برای فروش کالاهای خود بورژوازی را به همه جای جهان سوق میدهد. همه جا باید رسوخ کند٬ همه جا جاگیر شود٬ با همه جا ارتباط برقرار نماید. بورژوازی از طریق استفاده از بازار جهانی به تولید و مصرف همه کشورها خصلت جهانی داد و علیرغم آه و اسف فراوان مرتجعین صنایع را از قالب ملی بیرون کشید. رشته های صنایع سالخورده ملی از میان رفته و هر روز نیز در حال از میان رفتن است. جای آنها را رشته های نوین صنایع که رواجشان برای کلیه ملل متمدن امری حیاتی است میگیرد…جای انزوای ملی و محلی کهن و اکتفا به محصولات تولیدی خودی را رفت و آمد و ارتباط همه جانبه و وابستگی همه جانبه ملل با یکدیگر میگیرد. وضع در مورد معنویات نیز همانند وضع درمورد تولید مادیات است. ثمرات فعالیت معنوی ملل جداگانه به دارایی مشترکی مبدل میگردد. شیوه یک جانبه و محدودیت ملی بیش از پیش محال و از ادبیات گوناگون ملی و محلی یک ادبیات جهانی ساخته میشود. بورژوازی از طریق تکمیل سریع کلیه ابزارهای تولید و از طریق تسهیل بی حدو اندازه وسایل ارتباط همه و حتی وحشی ترین ملل را به سوی تمدن میکشاند. بهای ارزان کالاهای بورژوازی همان توپخانه سنگینی است که با آن هر گونه دیوارهای چین را در هم میکوبدو لجوجانه ترین کینه های وحشیان نسبت به بیگانگان را وادار به تسلیم میسازد. وی ملتها را ناگزیر میکند که اگر نخواهند نابود شوند شیوه تولید بورژوایی را بپذیرند و آنچه را که به اصطلاح تمدن نام دارد نزد خود رواج دهند بدین…

Continue Reading


Continue Reading گلوبالیزاسیون و طبقه کارگر

“گلوبالیزاسیون” و طبقه کارگر

قسمت سوم جنبش جنبش ها جنبش “ضد گلوبالیزاسیون” را جنبش جنبش ها ( (movement of movements) مینامند. این اصطلاح در مورد بسیاری از جنبش ها در مراحل اولیه رشد آنها صدق میکند اما گوناگونی ای که در نیروهای اجتماعی شرکت کننده در این جنبش وجود دارد شاید بارز تر و برجسته تر از هر جنبش دیگری باشد. طیف های اجتماعی ای که خودرا با این جنبش تداعی میکنند و به اشکال مختلف از آن حمایت میکنند بسیار گسترده است. کارگران بخشی از نیروی این جنبش را تشکیل میدهند. کارگران در کشورهای پیشرفته صنعتی مستقیم تر از هر بخش دیگر جامعه دارند از سیاستهای “گلوبالیزاسیون” و حرکت جهانی سرمایه زیان می بینند: بیکارسازیهای گسترده در بسیاری از کشورها که ده ها میلیون کارگر را در بر میگیرد عمدتا ناشی از سیاستهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و جابجایی سرمایه هاست. هم اکنون در خود اروپای واحد قریب ٢۵ میلیون نفر بیکارند. این درحالیست که ساعت کار کارگران بین ۴٠ تا ۶٠ ساعت در هفته است. اما رشد بیکاری یک جنبه از نتیجه گلوبالیزاسیون است. زدن از تامینات اجتماعی نظیر بیمه بیکاری و بازنشستگی و کمکهای اجتماعی و کلا فقیر تر شدن سیستم تامینات اجتماعی در کنار زیر فشار قرار گرفتن حقوق صنفی٬ زندگی کارگران را با مشکلات بیشتری مواجه میسازد. دهقانانی که در اثر سیاستهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی٬ شاهد نابودی زندگی خود هستند بخش دیگری از این جنبش را تشکیل میدهند. معلمان٬ دانشجویان٬ کارمندان٬ با مواجهه با بی تامینی و گسترش فقر و بیکاری و بعلاوه نا امن تر شدن فضای سیاسی جامعه٬ به این جنبش پناه میبرند. حتی دولتها از این جنبش برای پیشبرد رقابتهای خویش استفاده میکنند. کم نیستند نمایندگان پارلمانها که با اسم و رسم و به عنوان سخنران در تجمعات ضد سازمان تجارت جهانی و امثال اینها شرکت میجویند تا در…

Continue Reading


Continue Reading “گلوبالیزاسیون” و طبقه کارگر

حکومت چپاول و اقتصاد قاچاق

کاظم نیکخواه همه میدانند که اقتصاد جمهوری اسلامی اساسا از طریق قاچاق میچرخد. قاچاق مواد مخدر، قاچاق کالا، قاچاق ارز، قاچاق انسان، قاچاق تروریست. حکومت اسلامی کلا حکومت تقلب و دورویی و قاچاق و جعل و دزدی است. سرمایه دارانی که در حول و حوش این حکومت پرورده میشوند اساسا از راههای قاچاق ثروتهای انبوه کسب میکنند. در ماههای اخیر با محاصره اقتصادی دولت آمریکا، قاچاق ارز رونق بیشتری یافته و به یکی از روزنه های مهم قاچاق اقتصادی تبدیل شده است. یک راه مهم قاچاق ارز مرزهای افغانستان به مشهد است. بنا به گزارش خبرگزاری “ایران وایر” در سال جاری، به ویژه در ماه‌های اخیر، انتقال غیرقانونی دلار از افغانستان به ایران به شدت افزایش یافته و این کار به یک شغل پر درآمد برای صرافان و قاچاق بران پول در افغانستان تبدیل شده است: “از میان ۴۰۰ صراف که در یک پاساژ مصروف فعالیت هستند، بین ۸۰ تا ۱۰۰نفر آن ها در انتقال غیرقانونی دلار به ایران دست دارند که به طور مستقیم دلار را به نرخ پایین از بازارهای افغانستان خریداری می‌کنند و پس از انتقال آن در مشهد، به قمیت بالاتر به فروش می‌رسانند”. بنا به این گزارش قاچاق دلار از افغانستان به ایران، با همکاری سربازان مرزی صورت می‌گیرد و دلالان و قاچاقبران بخاطر انتقال دلار به جمهوری اسلامی به سربازان مرزی پول پرداخت می‌کنند و با جعبه های پر از دلار اجازه خروج از افغانستان را میگیرند. اما در ایران با مشکلی مواجه نمیشوند. به دلیل حضور موسسات بین‌المللی و نیروهای آمریکایی در افغانستان، پس از “افغانی”، دلار دومین پول پر کاربرد در کشور افغانستان است. چندی پیش «رویترز» گزارش داد که روزانه بین دو تا سه میلیون دلار از مرزهای افغانستان بگونه‌ای غیر قانونی خارج و به ایران منتقل می‌شود. یافته‌های رویترز نشان می‌داد که تعدادی از رانندگان تاکسی که از ولایت هرات…

Continue Reading


Continue Reading حکومت چپاول و اقتصاد قاچاق

کنفرانس راستها در واشنگتن٬ یک سرشکستگی دیگر

انترناسیونال ۴۴۸ برای نقد و افشای تجمعی که بنام “کنفرانس گذار به دموکراسی روزهای هفتم و هشتم ماه ﺁوریل (۲۰۱۲) در واشنگتن برگزار شد٬ کافی است کسی اخبار و رویدادها و اسامی شرکت کنندگان این کنفرانس را بازگو کند. این یکی دیگر از کنفرانسهایی بود که به اصطلاح قرار است ﺁلترناتیو راست و بورژوایی و مطلوب غرب را شکل دهد. اما فضای این کنفرانس بخوبی نشان میداد که چقدر کار در ایران برای جریانات بورژوایی و راست و ضد انقلاب و بویژه طرفدار جمهوری اسلامی سخت شده است. بسیار مشکل است که انسان حقارت و زبونی ای که در فضای این کنفرانس موج میزد را با زبانی متین و محترمانه انعکاس دهد. واقعا اگر پوشش فعال رسانه های فارسی زبان ﺁمریکائی و غربی نبود٬ این تجمع حدودا ۲۰ نفره حتی اسمش هم جایی برده نمیشد و کسی از ﺁن به نام دهن پرکن “کنفرانس” یاد نمیکرد. (بی بی سی تعداد را پنجاه نفر گزارش کرد) اما خود همین که صدای ﺁمریکا و بی بی سی و رادیو فردا و امثالهم که سیاست رسمی دول ﺁمریکا و غرب را دنبال میکنند٬ چنین تجمعی را با ﺁب و تاب و بزرگنمایی مطرح مینمایند و به ﺁن دخیل می بندند٬ نیز خود گویای وضعیت ناجوری است که کل بورژوازی در ﺁن گرفتار ﺁمده است و جداگانه باید به ﺁن پرداخت. این کنفرانسی بود که جریانات راست و بعبارت دقیقتر راستهای طرفدار جمهوری اسلامی٬ یعنی راست ترین جناح اپوزیسیون راست ابتکار ﺁنرا در دست داشتند. اسم خودرا جمهوریخواه و دموکراسی طلب و سبز و سکولار و امثال اینها میگذارند. در میان ﺁنها کسانی مثل محسن سازگارا٬ نوری زاده٬ و فاطمه حقیقت جو و علی افشاری٬ نامهایی ﺁشنا و گویای اهداف و حال و هوای این کنفرانس کذایی است. در این کنفرانس بنا به گفته یکی از شرکت کنندگانش حتی بکاربردن واژه “براندازی” ممنوع بوده…

Continue Reading


Continue Reading کنفرانس راستها در واشنگتن٬ یک سرشکستگی دیگر